English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2850 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
preparator U تهیه کننده
supplier U تهیه کننده
fabricator U تهیه کننده
suppliers U تهیه کننده
budgeter U تهیه کننده بودجه
stenciller U تهیه کننده استنسیل
budgeteer U تهیه کننده بودجه
programmers U تهیه کننده برنامه
stenciler U تهیه کننده استنسیل
programmer U تهیه کننده برنامه
draftsman U تهیه کننده لوایح قانونی
furnisher U تهیه کننده سامان واثاثیه
documentarian U کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
syllabus U رئوس مطالب برنامه
syllabuses U رئوس مطالب برنامه
outlining U خلاصه رئوس مطالب
outlined U خلاصه رئوس مطالب
recapitulation U تکرار رئوس مطالب
recapitulations U تکرار رئوس مطالب
epitome U خلاصه رئوس مطالب
outline U خلاصه رئوس مطالب
outlines U خلاصه رئوس مطالب
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
recapitulating U رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulated U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates U رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulated U رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulate U رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulate U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates U رئوس مطالب را تکرار کردن
precis U خلاصه رئوس مطالب تلخیص
recapitulating U رئوس مطالب را تکرار کردن
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
shockers U مطالب مهیج تحریک کننده
shocker U مطالب مهیج تحریک کننده
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
copying U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copies U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copied U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
sorter U دسته بندی کننده
bettor U شرط بندی کننده
tightening material U مواد اب بندی کننده
wagers U شرط بندی کننده
rater U درجه بندی کننده
wager U شرط بندی کننده
wagered U شرط بندی کننده
better U بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
menaced U چیزی که تهدید کننده است
menaces U چیزی که تهدید کننده است
menace U چیزی که تهدید کننده است
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
twiner U چندلا کننده چیزی که می پیچد یادورمیزند
off hand U بی تهیه
purveying U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
purveys U تهیه
ministration U تهیه
preparations U تهیه
purvey U تهیه
supplying U تهیه
supply U تهیه
housing U تهیه جا
preparation U تهیه
seating U تهیه جا
supplied U تهیه
provision U تهیه
procurement U تهیه
purveyed U تهیه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
supplying U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
triplicity U تهیه در سه نسخه
pitched U تهیه دیده
to make provision U تهیه دیدن
parasceve U روز تهیه
afford U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
triplication U تهیه در سه نسخه
to bargain for U تهیه دیدن
affording U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
provide U تهیه دیدن
afforded U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
process U تهیه کردن
data processing U تهیه اطلاعات
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
photo imagery U تهیه عکس
provides U تهیه دیدن
provides U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
preparations U تهیه و ارایش
preparations U اتش تهیه
preparations U تهیه مقدمات
preparation U تهیه و ارایش
preparation U اتش تهیه
preparation U تهیه مقدمات
furtherance U تهیه وسایل
provision U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
the preparation day U روز تهیه
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
placements U تهیه شغل
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
placement U تهیه کار
counter preparation U تیر ضد تهیه
lighting feeder U تهیه روشنایی
administers U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
provided [that] <conj.> U تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
laid on <past-p.> U تهیه شده
procuring U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
purveyance U تهیه خواربار
preparation fire U تیر تهیه
prepares U تهیه کردن
victualage U تهیه اذوقه
caters U تهیه کردن
victual U تهیه اذوقه
preparation fire U اتش تهیه
blend U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
vacuum-packed تهیه شده
provisionment U تهیه خواربار
weaponry U تهیه سلاح
base development U تهیه پایگاه
preparing U تهیه کردن
preparation time U زمان تهیه
blends U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
prepare mortar U تهیه ملات
preparatorily U بعنوان تهیه
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
preparation of food U تهیه خوراک
on the stocks U د رشرف تهیه
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
forges U تهیه جنس قلابی
advance U قبلا تهیه شده
furred U تهیه شده باخز
foresee U قبلا تهیه دیدن
tastier U باسلیقه تهیه شده
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
Recent search history Forum search
2New Format
2Some of my translations are missing !
1A hero can affect on the people.
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com